21 خرداد--دومین دندونم افتاد
سلام زندگی من
الان میشه بهت گفت رادین بی دندون ..افتاده تو قندون...
دومین دندونتم افتاد...فک پایین سمت چپ...و البته دندون کناریشم لقه...
جالبه اینقدر لق شده بود که تو در حال تکون دادنش با دستت بودی که دیدی دندون تو دستته...
اینبار برعکس دندون قبلیت که افتاد یکم ترسیدی...اصلا ناراحت نشدی و با ذوق اومدی پیشم و گفتی خودم کندمش هااا
از 18 خرداد ماه رمضان شروع شده...
منم کما بیش روزه میگیرم...
و چون روزها خیلی بلنده رادینی ما حسابی حوصلش سر میره...
ز وقتی از خواب بیدار میشه همش میگه بریم پارک...تا ساعت 5 دیگه طاقت نمیاره...
منم مجبورم تو این گرما با زبون روزه اقا رو ببرم پارک...
پشتکارتم عالیه...
آرزوت بود بتونی برعکس از سرسره بالا بری...
و اینقدرررررررررر تلاش کردی تا بالاخره تونستی...
اونجام دوست پیدا کردی از خودت بزرگتر...کلی باهاش فوتبال بازی میکنی...
و همیشه بعد دو ...سه ساعت بسختی برمیگردی خونه...
اینم خاطرات اینروزای شازده کوچولوی ما
و اما این عکسم جالبه...
آرزوم واست اینه...
امیدوارم همیشه تو زندگیت آراااااامش داشته باشی....شکوفه بهاریم...