رادین جون رادین جون، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

♥ رادین♥جوانمرد کوچولو♥

12 دی-- اولین هدیه یهویی عشقم به مامان

1395/10/13 14:09
نویسنده : رضوان
641 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم

چند روز پیش جنابعالی با رژ لب مامان یه چیزی نوشتی و زدی ب دیوار...

من متوجه نشدم که با چی نوشتی...

تا اینکه خودت اومدی و گفتی مامان عجب ماژیک خوبی داری..خیلی نرم و خوب مینویسه..میزاری اون صفره که نوشتم درست کنم باشبوس

و قیافه من اون لحظه سوت

و پسرم تازه فهمید که کار خوبی نکرده...

منم سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم و فقط گفتم مامان باید اجازه بگیری قبل از استفاده از وسایل شخصی دیگران...

و پسرم فهمید کارش خیلیم خوب نبوده...

معذرت خواهی کرد و دیگه چیزی نگفت...

تا اینکه امروز صبح قبل مدرسه گفت مامان میشه امروز مامی بیاد سراغم...

گفتم چرا؟؟ دوست داری مامی بیاد؟؟

و تو گفتی نه میخام باهاش برم هایپر ..خرید...

گفتم مامان جان تو مدادتراش و پاک کن ب اندازه کافی داری...نیازی نداری که بخری...

گفتی نه میخام واسه تو کادو بخرم...

یکی از اون چیزایی که مال تو بود و من باش نوشتم و خرابش کردم...

من کلی ذوق کردم و گفتم حالا نیازی نیست بزار تولدم بخر....اونم باید با بابا بری خرید نه مامی...

و بحث تموم شد...

رفتی مدرسه...

من و خاله مهسام رفتیم خرید...

یهو تو یه مغازه کلی معطل شدیم و دیدم نمیرسم بیام سراغت...

زنگ زدم مامی ...مامی هم گفت خودم میرم دنبالش...

و من کلا قضیه صبح را فراموش کرده بودم...

تا اینکه رسیدم خونه و تو بهم کادو دادی...

ممنونم ازت عشقم...بوس

قربونت بشم من...

مامی گفت دقیقا شبیه همون رژت میخواست واست بخره...اما اصرارم داشته که حتما قرمز باشه...اون مدل قرمزشو نداشته...

و ی مارک دیگه گرفتین...

مامی میگفت خانم فروشنده کلی تعجب کرده که پسر کوچولو اینقدر ب فکر مامانشه...

فدات بشم من...

چقدر خوبه که هستی و دارمت...بوس

پسندها (1)

نظرات (1)

شهرزاد
15 دی 95 18:56
ای جاااانم من و خواهرمم اولین کادویی که به مامانم دادیم دقیقا رژ لب قرمز بود