کلاس فوتبال
سلام گلم
روز 29 خرداد رفتیم زمین فوتبال 22 بهمن
همون جا که دو ساله میری فوتبال
من از هفته قبلش کلی به آقای رمزی مربی فوتباله پارسالتون زنگ میزدم و ایشون میگفتن داره رنگ میکنن دیوارها را فعلا کلاس تشکیل نمیشه
تا اینکه روز قبل تماس گرفتم و گفتن فردا ساعت 6 تا 7 و نیم بیایید..
خلاصه رفتیم و دیدیم خبری نیست...
داخل دفترشونم که رفتیم یه آقای دیگه ایی بود به اسم آقای خلیلی
گفتن اقای رمزی دیگه اینجا نمیان ما اینجا را اجاره کردیم..
باشگاه سپاهان بود...
منم خوشم اومد که این بهتر از قبلیه..
اما تو انگار شوکه شده بودی...میگفتی من اینجا نمیرم..آقای رمزی میخام
زنگ زدم به آقای رمززی که گفتن نتونستیم 22 بهمن قرارداد ببندیم..برید زمین چمن نزدیک پارک ازادی..
خب اونجام خیلی به خونمون دوره..
بالاخره همین سپاهان اسمتو نوشتیم..
کلاسهات روزهای زوج ساعت 6 تا هفت و نیمه..
این عکسها را قبل از کلاست گرفتیم
دور میدون ولیعصر
اینم چند تا عکس از کلاس فوتبالت
البته اینجا فستیوال بود زمین چمن5مرداد..
مربیتونم اقای حسینی هست..
روز 20 خرداد
بیدارت کردم و گفتم بریم مدرسه کارنامتو بگیریم..
خوابت میامد اما بسختی بیدار شدی و اومدی...
اما تو حیاط مدرسه با بچه ها مشغول فوتبال شدی
که علی هولت داد خوردی زمین دندونت لب بالاتو پاره کرد
و تمام لباستو شلوارکت غرق خون شد..
هنوز وقتی یادم میافته تمام بدنم میلرزه
روز خیلی بدی بود
رفتیم خونه روش جوش شیرین گذاشتم..
اما ورم شدیدییییی کرد..
با گریه عکسهای خودتو که روی دیوار بود میدیدی و میگفتی اونموقع ها چقدر خوشگل بودم...
بیرون نمیامدی مگه با ماسک..
الانم که حدود دو ماه گذشته هوز لبت یه ورم کوچولو را داره
اینم خونه مامی بودیم دو روز بعد حادثه..