18 اردیبهشت...پسر ما هم باسواااد شددددددد
سلام به پسر باسوادم
خدا را هزاران مرتبه شکر که تونستم این روز را ببینم ..روز که عشق کوچولوی عزیز من راحت میتونه بخونه و بنویسه..
این شور و شوق و خوشحالی را اول مدیون لطف و محبت خدای عزیزم..و بعد زحمتهای بیشمار و دلسوزانه سرکار خانم آدم پیرا معلم صبور و مهربون و خوش قلب پسرم هستم
و اما معلم عزیز پسرم یک کار جالب و خلاقانه انجام دادن..
روز اول مهر یک برگه جلوی بچه ها گذاشتن و گفتن هر چیزی که بلدید بنویسید...
و روز اخر که همه حروفو یاد گرفتند و همین کار رو کردند..
و نتیجه زیبای اون
عاشقتم یک کلام