11آذر-رادین در اراک
سلام پسر خوشملم
دیروز صبح با بابایی آمدیم اراک.هورا
تو توی راه پسر خیلی خوبی بودی.اولش یکم خوابیدی بعد بیدار شدی و توی کریرت حسابی اطراف را نگاه میکردی بعد یکم زرده تخم مرغ و فرنی خوردی و بازم همونجا خوابیدی تا رسیدیم خونه مامانی .آفرین گلم
دیروزتولد مامانی بود.اما قرار شد امروز ناهار بریم بیرون تا خاله مهسا وعمو سعید هم از تهران برسند.
از طرف رادین به مامانی:
مامانی جون خوبم تولدت مبارک....
رادین خوش اخلاق در ماشین
اینجا بعد از خوردن صبحانت،یهو دیدم خودت کلاهتو آوردی رو چشمات و ...خوابت برد.مامان فدات شه.
تو این عکس من و بابا هر کاری کردیم که دوربین را نگاه کنی.توجهی نکردی همه حواست پیش کارکنان اونجا بود.
اینقدر تو نازی که تموم کارکنان سفره خانه عاشقت شده بودن. و یکی از کارکنان اصرار میکرد که حتما اسبشو به تو نشون بده.
اینجا هم پارک شهرصنعتی.دقیقا جلوی سفره خانه.