15 آذر-عاشورا
سلام گلم
امروز صبح با مامانی و افسانه جون رفتیم خیابون تا هیئت ببینیم.
اولش نمیخواستیم تورو با خودمون ببیریم.اما وقتی دیدم بغل بابایی هستی و داری یه کوچولو غر میزنی.احساس کردم حوصلت از تو خونه موندن سر رفته واسه همینم سریع آمادت کردم و رفتیم.
رادین ودایی جونی
رادین در حال خوردن قطره مولتی ویتامین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی