23 آذر-رادین عزیز مامان
سلام جوجه من
این روزا هر روز که از خواب بیدار میشی یک کار جدید انجام میدی.خیلی شیرین شدی.دل همه واست ضعف میره من که..........
قربونت برم اینقدر عزیزی دیروز واسه اولین بار دست دستی کردی.
چند روزی هم هست که هرکس لباس بیرون بپوشه و بخواد از در بیرون بره پشت سرش گریه میکنی خلاصه حکایتی ا.باید سرت و گرم کنیم تا گریه نکنی.
هر وقت خاله افسانه میخواد بره ،تا بهت میگه رادین بای بای سریع ناراحت میشی و دستت را بالا میگیری ،یعنی منم با خودت ببر.
منم که دیگه تو هر اتاقی برم جنابعالی با روروئکت دنبالم میای مثل جوجه ها که دنبال مامانشون میرن.
چند روزی هم هست که یکسره میری تلفن را از پریز در میاری.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی