8فروردین..بسوی نوشهر
سلام عشق من گلم برات بگم از دیشب که تا صبح تب داشتی و صبح کل بدنت دونه ریخت بیرون.. دکتر بیسواد الکی گفته بود ابله مرغون نیست... چون آب برای بدنت بد بود و تو دیروز سه ساعت داخل استخر بودی کل بدنت ریخت بیرون.. و از همه بدتر کلا سامیار که بهت چسبیده بود..و همچنین بچه های خواهر شوهر خاله که دیشب کلی باهاشون بازی کردی... صبح ساعت 11.12 ما با خاله مهسا اینا از جاده فیروزکوه راه افتادیم بسمت نوشهر خاله فروغ اینا گفتن ما از هراز میاییم و عصر راه میافتیم.. خلاصه که رفتیم تو جاده تو بیحال روی پای مامی خوابیده بودی رسیدیم به پل ورسک تا ناهار بخوریم.. و تو بیحال و بیجون خلاصه رسیدیم بابل تو دیگه گردنت و صورتت ...