6 اردیبهشت-رادینم 400 روزه شد.....
سلام فرشته من
٤٠٠ روزگیت مبارکککککککک
پسرم این روزا همش دوست داری یک نفر دستت را بگیره و تو فقط تاتی تاتی کنی ،اگر توپ هم جلوی پات باشه نور علی نوره،با پاهات همچین توپ را پرت میکنی که انگار چند ساله این کاره ای.همه بهت میگن رادین فوتبالیست.
جدیدا یاد گرفتی به جای چهاردست و پا رفتن،وقتی نشستی خودتو میکشی جلو و یکهو خوتو پرت میکنی جلو و من باید همش مواظبت باشم تا خدای نکرده اوف نشی.
غذا خوردنت هم یکم بهتر شده.اما بازم وقتی غذا میذارم دهنت یاد بازی کردنت می افتی و با دهنت شروع میکنی به صدا در آوردن که نتیجش میشه..........بیرون ریختن هرچی تو دهنت.و خدا نکنه این بازی یادت بیفته .چون دیگه همش تکرارش میکنی و مامان را کلافه
خیلی حرف میزنی اما بیشترش نامفهومه و معلوم نیست چی میگی.فقط وقتی کلافه ای یا واقعا میخوای بیای بغلم همش ماما ماما میکنی.گوشی تلفنم که میذاری رو گوشت به جای الو میگی ا.
یک روز اونقدر بهت گفتم بگو الو.تا یک بار گفتی ااوووو.
هرچیزی که ازت بپرسیم و توش کلمه کو باشه بلا استثنا دستتو باز میکنی به معنی نیست.
بابا پیشت نشسته میگم رادین بابا کو یک نگاه با لبخند به بابا میکنی و بازم دستت و باز میکنی که نیست.
همچنان تو بیداری اصلا شیر نمیخوری و شیر خوردنت موکول میشه به زمانی که خوابی.
از چهار ماهگی برنامت همین بود.
راستی خاله اکی از مکه یک موتور با مزه سوغات برات آورده که تو طبق معمول از هرچیزی که تکون بخوره و صدا داشته باشه خوشت میاد،عاشقش شدی.
رادین ٤ روزه
رادین ٤٠ روزه
رادین ٤٠٠ روزه
رادین در حال گفتن نیستتتتت
رادین و امیرعلی(پسر دختر دایی بابا)
رادین و بابا در اتاق عمو مسعود