رادین جون رادین جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

♥ رادین♥جوانمرد کوچولو♥

16 مهر-

1391/7/19 22:06
نویسنده : رضوان
695 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم

بذار برات از چهارشنبه شب تعریف کنم ساعت ١٢ راه افتادیم حدود ١ رسیدیم فرودگاه دوربین را به عمو مسعود دادیم و خدا را شکر جنابعالی سریع خوابت برد.

حدود ساعت ٤ رسیدیم اراک.اما من تا صبح خوابم نبرد.٥شنبه روز سختی بود خونه آقاجون از مهمون پر و خالی میشد و گریه و گریه و...

جمعه مراسم تشییع جنازه و مسجد و ... انجام شد.

شنبه ساعت ٤ صبح بابا رفت تهران تا بره سرکار.

امروز هم سالگرد فوت بابا رضا،بابا بزرگ تو و بابای منه.

بابایی که حدود ٢١ سال پیش ما را تنها گذاشت و رفت.

همه چیز با هم تلاقی پیدا کرده.

امیدوارم دیگه تو وبلاگت خاطرات تلخ ثبت نکنم.

آسمان ابریست مثل دل من ،که چه پر بغض است از نبودنت
رو به روی پنجره تنهایی ایستاده ام
باد چه دلنشین گونه ام را نوازش می دهد
چشم هایم را فشار می دهم با شوق باز می کنم ،اشک هایم همه جا را تار کرده
نیستی .....

دیگر هیچ وقت نخواهی بود
صدای هق هق گریه ام سکوت باد را می شکند...........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله مرمر
19 مهر 91 22:26
خدا بیامرزتشون، امیدوارم از این به بعد زندگیتون سرشار باشه از شیرینی و شادی
ساراکوچولو
20 مهر 91 22:28
سلام رادین جون..بهت تسلیت میگم گلم ...غم اخرت باشه..سارا جون باهات همدردی میکنه ...دوست داشتی سری به ما بزن ووو
مامان سبحان جون
21 مهر 91 19:26
خدابیامرزتشون
شهرزاد
21 مهر 91 20:50
تسلیت می گم رضوان جووون ایشالا هیچ وقت دیگه مطالب غمگین ننویسی
مامان یسنا
21 مهر 91 22:55
سلام. باز هم بهت تسلیت میگم نازنین. روح هر دو عزیز شاد باشه ایشالاه. ممنونم از راهنماییت بابت آتلیه.منتظر عکسهای قشنگ کوچولومون هستیم
مامان کوروش
22 مهر 91 0:04
سلام رضوان جون خداوند هر دو عزیزانت رو بیامرزه وروحشون رو شاد کنه من میدونم الان تو چه حالی داری عزیزم ولی پدرت الان تو بهشت مواظبته گلم واست دعا میکنه