رادین جون رادین جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

♥ رادین♥جوانمرد کوچولو♥

18 بهمن -همینه

1391/11/19 10:17
نویسنده : رضوان
674 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگر طلا

گوگولی مگولی من چطوری؟؟

گلم وقتی کتابهاتو میبینی عکس داخل کتاب را با دقت نگاه میکنی و اگه شبیه همون عکس تو صفحات دیگه کتاب یا جلد کتاب باشه سریع نشونمون میدی و میگی همیــــــــــــنه همیــــــــــــــــنه...فدات شم که سریع شکلهای شبیه به همو حتی اگه هم اندازه هم نباشند را بدرستی تشخیص میدی....

این جلد یکی از کتاباته که البته توسط جنابعالی پاره شده...

مثلا تو این صفحه تشخیص میدی که هم عکس کفشدوزک رو جلده هم گوشه سمت چپ کتاب............

به این صفحه هم که میرسی ،سریع رو جلد کتاب را میاری( بالای جلد سمت چپ) عکس مگس کوچولوا که سریع میگی همینه همینه...

امروز رفتی از تو کابینت خونه مامی رنده کوچولو که مخصوص خودت بوده را برداشتی و میگی دادینه....

بله گلم اینروزا هر چیزی که کوچولو باشه مخصوص دادینه...

دو تا ماشین میاری  تا با هم بازی کنیم ماشین بزرگه را میگی مامانه و کوچیکه دادینه...

میری صندلی خودتو میاری کنار مبل و میشینی پیش منو میگی صندلی دادینه صندلی مامانه(اشاره به مبل)

پسرم این چند روز درگیر اثاث کشی خونه مامی بودیم.دوشنبه گذشته وسایل را بردیم خونه جدید اما سه شنبه همینطوری وسایل را گذاشتیم و رفتیم اراک. تا جمعه...دیگه از اونروز هم وسایل را جابجا میکنیم و میچینیم...تو هم که عاشق شلوغی حسابی بهت خوش گذشت...

هر چیزی که که روی زمین پیدا میکنی میگی آساله (آشغاله) بعد میری تو آشپزخونه و میندازیش تو سطل آشغال و میای میگی انداختم سطل آسال...گاهی اوقاتم میگی سطل آسال دو دایه؟؟؟(کجایه؟)

چند روز پیش نوارهای ضبط دوران جوانی بابا را پیدا کردی و این بلاها را سرشون آوردی...وقتی داشتی نوار را بیرون میکشیدی با خوشحالی میگفتی می گَخه(می چرخه)

 

حالا از اون روزه که هر موقع نوارهای خراب شده را میبینی میگی نوار بابا دیُس کن.

اینجا داری کتابتو میخونی...

وقتی به عکس آخوندک میرسی سریع میگی آخوندَت...دستهای آخوندکو دیدی و میگی داوووووو (چاقو)هر چی گفتم دستشه...بازم  میگفتی نه داوووووووووو

اینم از تو اینترنت پیدا کردم جالبه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

راحله
18 بهمن 91 17:40
ای جووووووووووونم چه با مزه نشسته رو ماشینشماامااانی.........اون چیه دست رادین جونم؟ اب سیبه؟ یا چایی؟ اگه اب سیبه طبیعیه؟ من یه سیب بزرگ رو رنده میکنم فقط یه کوچولو ابش در میاد....با چی اب سیب رو میگیری؟


سلام گلم...منم اگر حوصلم بیاد که با آبمیوه گیری آب سیب میگیرم و گرنه همون کاری که شما میکنید...
خاله مرمر
18 بهمن 91 23:28
نگاه با چه ژستی رو ماشین نشسته. همش دلم میخواد محکم تو بغلم فشارش بدم. خیلی نرم به نظر میاد


ممنون خاله جون
ارشیا
19 بهمن 91 20:24
واقعاً خدا رو شکر داداشی چند روزی نبودم اینقده دلم برات تنگ شده بود که نگو ... ماشالله زدی تو زیست شناسی و حشره شناسی دیگه ولی سعی کن در مورد سوسک و موش زیاد یاد بگیری که کلید موفقیت مردان در مقابل بانوان هستند الهی همیشه سالم و سرحال باشی خوشتیپ
راحله
20 بهمن 91 16:35
سلام عزیزم ی مسابقه وبلاگی درست شده شما هم دعوت شدین ی سر به وبم بزن ... ممنون
مرجان مامان آران
20 بهمن 91 17:58
افرین به پسر باهوشششششش و شیطون
خونه جدیدم مبارک عزیزممم


ممنون گلم
مسیحا
20 بهمن 91 21:10
به به یه پا انیشتینی واسه خودت
مامان امیررضا
21 بهمن 91 14:38
سلام عزیزدلم مبارکت باشه کتابات. خوش به حالت اونجا برف اومده ما که برف ندیدیم.بوسسسسسسسسسسسسسسس
مامان آرمينا
22 بهمن 91 14:29
سلا دوست خوبم ماشاالله به پسر گلت راستي ما همشهريم خوشحالم كه يه دوست همشهري پيدا كردم.به ما هم سر بزنيد
جشنواره بزرگ تولید صداهای صوتی
29 بهمن 91 14:31
دوست بزرگوار رضوان عزیز برآنیم تا بزرگترین کتابخانه صوتی برای کودکان و نوجوانان ، بویژه کودکان نابینا را ایجاد کنیم .برای این کار، کافی است یک یا چندین کتاب مناسب کودکان و نوجوانان را انتخاب کرده، آن را بازخوانی نموه و فایل صوتی را برای ما ارسال نمائید و یا اینکه یکی از قصه ها ،داستانها و متل های محلی خود را با زبان و لهجه خود ضبط و به این جشنواره ارسال نمائید.بدین ترتیب شما علاوه بر اینکه در یک حرکت فرهنگی عظیم سهیم شده اید، بی هیچ هزینه ای جزو پدیدآورندگان کتاب کودک می شوید و همچنین در راه حفظ فرهنگ ، زبان و یا لهجه محلی خود گامی بزرگ را می پیمائید. از شما بزرگوار رسما دعوت به عمل می آید تا در اجرای این جشنواره ، درخواست " همکار افتخاری" ما را پذیرا باشید و با اطلاع رسانی یا هرگونه اقدامی که خود صلاح می دانید، یاری مان نمائید.