3 اردیبهشت - عکس 3 در 4
پسرم بابا، اسفند ماه که واسه تمدید دفترچه بیمه من و تو رفته بود بیمه...دفترچه منو یکساله تمدید کردند.
اما دفترچه تو را یکماهه ، تا 2-1-92 ...علتش این بود که باید بچه های 2 سال به بالا دفترچه بیمه شون عکسدار بشه.......
الهی فدات شم که اینقدر بزرگ شدی که دفترچه بدون عکست را هیچ کجا قبول ندارند...
ان شاا... عکسدار شدن شناسنامت..مرد کوچولوی مامان...
خلاصه که تو عید اینقدر این ور و انور کردیم که نشد ازت عکس بندازیم...
تا اینکه امشب بابا تصمیم گرفت خودش ازت عکس بندازه و تبدیلش کنه به عکس 3 در 4...
اما تو اصلا همکاری نکردی...
باقی قضایا را می توان از روی عکسها فهمید...
اینجا به رادین که همش در حال صحبت بود گفته شد آقا رادین لطف کنید یک لحظه دهن مبارک را ببندید...
این شد نتیجش...
بابا خوب بچم دهنشو بسته دیگه یا به قول خودش گی گِ
همش یا سرت پایین بود یا دوست داشتی به اطرافت یه نظری بیندازی...نیست که اصلا دور و برتو تا حالا ندیده بودی...
بالاخره من چپس آوردم و گفتم رادین اگه یک لحظه آروم بشینی بهت چیپس میدم...
که کار سخت تر شد...زیرااااااااااا آقا رادین چیپس میخواست و حتی اندازه انداختن یک عکس هم تحمل دوری از چیپس را نداشت و با گریه گفت همین الان بده...
و
و
نوش جان پسرممممممم
من و بابا که از خنده روده بُر شده بودیم....