تولد پلیس کوچولو
سلام پلیس کوشولوی من
اینقدر که تو ،توی اینروزا عاااشق پلیس و تفنگ و ... هستی..
ما را بفکر انداختی تا تم تولدتو پلیس انتخاب کنیم...
و تو کلللی استقبال کردی و خوشحال شدی...
دو تا تولد داشتی..یکی همون روز دوم،روز تولدت..با حضور خاله های من که قرار بود فرداش برن مسافرت...
و یکی هم روز 6 فروزدین که خونه مامان جونت گرفتیم چون مهمونها زیاد بودن....
حسابی تو کادو گرفتی...
اینقدر کادوی تولد و عیدی گرفتی که فکر میکنی همیشه همینطوره..و هر روز که از خواب بیدار میشدی میگفتی خب امروز کادو چی دارم؟؟؟
کیک تولدت روز دوم فروردین را خود درست کردم به شکل گیتار بود...
اول از همه تو مهمونی ب کادوی خاله مهسا گیر دادی تا بازش کنی...
هر کاری کردیم راضی نشدی بی خیالش بشی...
و شرو کردی کاغذ کادوشو باز کردن..تا اینکه چشمت ب عکس دزد دریایی افتاد و اونجا بود که حسابی ذوق کردی و گفتی میخوام دزد ردیایی ببینم...
بله کادوی حاله چادر بازی بود...و تو اصرار داشتی بازش کنی اونم وسط مهمونی...تا اینکه راضیت کردیم که اگه بازش کنی ممکنه بچه ها خرابش کنن...
منتها چند دقیقه یکبار میرفتی از داخل جعبه ی نگاهی به چادرت میکردی و دوباره میرفتی با بچه ها بازی میکردی...
از سمت راست:
مانیا...کسرا...زهرا...رادین...ریحانه...یاسین...الیاس
میز پذیرایی...
کادوی خاله مهسا
کادوی عمو مسعود و محیا جونم که خیلی قشنگ طراحی شده بود...
روز میلاد تو,معراج دستهای من است؛
وقتی که عاشقانه تولدت را شکر میگویم...
تو چهار ساله شدی نفسم؟!
چه ارام...
چه خوش...
چه باعظمت...
خدایا چقدر دوستم داری...ممنون...
رادین؛یکدونه ی من
دلم برای تمام روزیهایی که با هم بودیم تنگ شد...به همین زودی!
و ارامشم برای روزهای خوب پیش رو...
رادینم...
صدای نفسهایت رو میشنوم...بویت مستم کرده...هر چندثانیه یکبار نگاهت میکنم...
همین الان صدای اذان امد...
برایت دعا کردم...در روز میلادت...
چه حس و حالی دارم...باز هم چشمهایم خیس شد...
هیچ حرفی برای گفتن نیست و هزاران حرف ناگفته...
فقط بدان تمام هستی ام به نفسهایت بند است...
تو ارام جان مایی....
شکر برای بارداریم...
شکر برای بدنیا اوردنت...
شکر برای سلامتی ات...
شکر برای احساس بکر مادری ام...
شکر برای بالندگی ات ماه زندگی ام...
شکر برای چهار سالگی ات...برای بودنت...برای خنده هایت...برای...برای وجود پر برکتت
خدایم...با تو میگویم...
نگهدارش باش..
امروز برای همه ی انهایی که آرزویشان داشتن این روزهای مادرانه است...دعا میکنم...