14 مرداد-پسر با دقتم
سلام گلم
دیروز اولین مهمونای خونه جدیدمون اومدن ...
دوستای مامان...
از اونجایی که سارا جون دوستم واسه تعطیلات اومده ایران و هفته دیگه برمیگرده..مجبور شدم به این زودی مهمونی برگزار کنم...
بابا میگفت بزار دور وز بگذره از اومدنمون...
اما من بعد 10 سال میخواستم دوست دوران دبیرستانمو ببینم..سه هفته هم از اومدنش گذشته بود و طاقتم طاق شده بود...
خلاصه که مریم جون و سارا جون اومدن...
پسر مریم جون ...یاسین...حسابی همبازی خوبی واست بود کلللی بازی کردین با هم...
اخر سرم که میخواستن برن خونه تو کلللی ناراحت شدی
اینم رادینی قبل اومدن مهمونا...واسه عکس انداختن تونستم اون بالا پیداش کنم
رادین و یاسین...
خاله سارا یه ماشین واست کادو اورد...
با اون کلی بازی کردی با یاسین...
شب هم اصرار کردی به من تا باهات بازی کنم...
تا داشتم میامدم کنارت..
یکهو گفتی ببخشید مامان که بهت گفتم با من بازی کنی...
من
گفتی آخه انگار رو جعبه اسباب بازیه نوشته دخترا نباید باهاش بازی کنن...
نشونم دادی...
پایین جعبه سمت چپ...
عکس دختره پایینه...
گفتم نه مامان نوشته هم دختر هم پسر بالای 3 سال میتونن بازی کنن باهاش...
تو کلی ذوق کردی و گفتی مامان حالا تو بالای سه سالته دیگه؟؟
خلاصه که پسرم مواظب مامانشه تا خدایی نکرده با اسباب بازیهایی که تو رده سنیش نیست بازی نکنه...قربونت برم من ...که به فکر مامانی عسلم...
خیلی دوست دارم