رادین جون رادین جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

♥ رادین♥جوانمرد کوچولو♥

2 شهریور

1391/6/3 0:09
نویسنده : رضوان
749 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم

الان که دارم این پست را میذارم تو پشت پنجره آشپزخونه ای و مامانی کنارته تا نیفتی.

حالا داری چیییییییی با این لذت نگاه میکنی ؟؟ تو کوچه مامانی دارند ساخت و ساز میکنند و تو کوچه پره کامیون و لودر و.... تو هم عاشق ماشینهای بزرگ و پر سر و صدایی.بهشون میگی اووووووووووووووهههههههههه.اونم با تعجب....

صبح که از خواب بیدار شدی صدای لودر که داشت خاکبرداری میکرد را شنیدی و اصرار که اووههه و پنجره نشون میدادی یعنی بریم پشن پنجره.از صبح تا حالا که ساعت 1 ظهره من و مامانی نوبتی مواظبتیم دم پنجره تا شما ماشینهای مورد علاقه ات راببینی.

یکشنبه عید فطر بود و خاله مهسا اینا اومدند اینجا واسه ناهار.تو بابا هم رفته بودید دم در.چون حوصلت سر رفته بود.بابا گفت یهو دیدم رادین داره به یک آقایی تو سوپری که چند متر دورتر از خونمونه اشاره میکنه و میگه س س یعنی سعید.گفت منم متوجه منظورش نشدم اما بعدش دیدیم بلههههههههه خاله مهسا و عمو سعید تو سوپریند و دارند واسه آقا رادین بستنی سوتی که خیلی دوست داره میخرند.بابا کلی تعجب کرده بود که چطوری تو عمو را از پشت سر شناختی.

دوشنبه من و خاله مهسا رفتیم 7 تیر خریدو تو پیش بابا و مامانی موندی.

سه شنبه خاله مهسا و عمو سعید رفتند اراک.

دیروز خبر خاصی نبود.

قراره فردا بریم خونه خاله فروغ تا پس فردا مامانی بره دکترش و ببینه اجازه میده بدون عصا راه بره از 21 که خود مامانی با یک عصا راه میره.

7ام هم ان شاا... میریم اراک .7 تا 11 بابا تعطیله یعنی کل تهران تعطیله به خاطر اجلاس سران و..

راستی به آبلیمو میگی آب لولو.....

کلا مایعات به دو دسته تقسیم میشن:1- آب 2-آب لولو...

  

 

رادین و بستنی سوتی که خاله مهسا واسش خریده

رادین در حال خوردن نان خامه ای...

دست مامان و عشقش...

رادین در حال مسواک زدن.....

  

اینم عکسیه که الان ازت انداختم .در حال دیدن کامیون..

 

 

نمیذارم تنگ غروب دلت بگیره از کسی
تا وقتی من کنارتم به هر چی میخوای میرسی
خودم بغل میگیرمت پر میشم از عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که میمیرم از نبودنت
خودم به جای تو شبا بهونه هاتو میشمرم
جای تو گریه میکنم جای تو غصه میخورم
هر چی که دوس داری بگو حرفای قلبتو بزن
دلخوشی هات مال خودت درد دلات برای من
من واسه ی داشتن تو قید یه دنیا رو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای تا به تو دنیامو بدم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامی
2 شهریور 91 14:24
قربون اون نگاه کردنتو برم با اون ابراز احساساتت
الهه مامان یسنا
2 شهریور 91 18:24
سلام نمایشگاه تا 4 شهریور هست فکر نکنم بهش برسی.
مهسا
2 شهریور 91 22:44
قربون اون با دقت نگاه کردنت به کامیون
خاله مهسا
2 شهریور 91 22:47
دستشووووووو دست باباییتم میزاشتی پشت دست مامانی
asadd1353
3 شهریور 91 8:32
سلام ماشاالله بچه قشنگ و توپولی داری ! عکس بابا و مامانشم بزار ببینم به کی رفته
❤مامان آزی❤
3 شهریور 91 12:10
شما هم در مسابقه رویای زیبا شرکت کنید شاید کوچولوی شما اینبار برنده ما باشه حتما بیاید و بخونید شرایط و ثبت نام کنید خوشحال میشیم
راحله(مامان هوراد)
3 شهریور 91 13:59
رضوان جونم این پسرت عشق منه ینی میخوام بوخورمش اینقدر با مزه است اب لو لو.........الهی خاله قربون حرف زدنت بشه
آتـــریــســا جــون
3 شهریور 91 17:54
روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون آپـــــــــــــمممممممممممممممممـــــــــــــ
فاطمه مامان امیرعلی
4 شهریور 91 20:13
پسر ماهی داری.خدا حفظش کنه. ما لینکتون میکنیم.شما هم دوست داشتی لینک کن تا به هم سر بزنیم. پسر من تقریبا 17 ماهه ست.امیدوارم بتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم