26 شهریور-بفرمایید رادین.....
سلام عزیزم
جونم واست بگه که از همون جمعه که برگشتیم تو سرماخوردی...
همش آبریزش بینی داری و تا دیروز حسابی عطسه میکردی..شبها هم تو خواب بینیت کیپ میشه و اصلا نمیتونی درست نفس بکشی.دیروز رفتم دستگاه بخور خریدیم.اما بازم دیشب با وجود دستگاه بخور نتونستی درست بخوابی.
از دیروز شربت کوآموکسی کلاو میخوری.امروز خدا را شکر بهتری.
الان که دارم وبتو آپ میکنم با مامانی مشغول سبزی یا به قول خودت سسی پاک کردنی...و حسابی مامانی اذیت میکنی .سبزی پاک کرده و آشغال سبزیها را با هم قاطی میکنی و... حسابی مامانی صداش دراومده...
بابا هم که حسابی نگران تو ا و از سرکار زنگ میزنه و حالتو میپرسه..
دیروز با مامانی رفتیم بیرون ،سوار تاکسی که شدیم یه آقایی سوار تاکسی شد و نشست صندلی جلو که تو یهو گفتی عمو عمو مسود مسود......
دیگه تو خیابون بازم به چند نفری معین و مسود گفتی و به یه خانومی هم گفتی فووغ (خاله فروغ)..فدای حرف زدن ناز بشم من....
رادین در حال گفتن آتیش
این دو تا کلاهها و کفشتو امروز واست خریدم.مبارکت باشه
قربون پای کوشولوت بشم که تازه شمارشون به 20 رسیده...
کودکم....رادینم.....تو خورشیدی...
زندگی کردنت....کودکانه هایت ....رنگین کمان زندگی ماست....
پس باش تا باشیم......دوستت دارم برکت زندگی ما
صاحب این همه قدرت ؛ خدای خوبم!
باران رحمتت را در همه ی خانه ها ی دونفره بباران! خورشید عطایشان کن....تا زندگیشان رنگین کمانی شود!
دوستت دارم خدای مهربانی....