19 فروردین-هفده روزگی-مهمونی
سلام گلم
امروز مهمونی توبود .اما من تورا گذاشتم طبقه پایین خونه مامان جون تا سروصدای مهمونا اذیتت نکنه.
عزیزم توموندی پیش باباشهری و اصلا هم بابا رو اذیت نکردی.
قربونت برم
بذار از مهمونی بگم.
از خانواده بابا شهری فقط مامان بزرگت اومد و خاله فرزانه...........
کادوهات:
خاله مهسا:پلاک طلای -و ان یکاد
مامان بزرگت:٣٠٠
عمو مسعود:١٠٠
عمو مهدی و معین:ماشین کنترلی و آدم آهنی
و بقیه هم همه پول آوردن .تقریبا ١.٥ جمع شد.مبارکت باشه پسرم
ما هم از طرف تو یک زنجیر و پلاک طلا به مامانی کادو دادیم.به خاطر ٥ ماه پرستاری که از من کردند و الانم که دارند از من و تو با هم پرستاری می کنند.
اینم کادوها:
کادوی بابا به من:
زنجیر این تو گردنی هدیه من و بابا به رادین جونیییییی
کادوی خاله مهسا:
خاله مهسا علاوه بر ان یکاد،این اسباب بازیم بهت کادو داد جیگرم.
کادوی عمو مهدیت
کادوی عمو معینت
کادوی دختر عموی مامی
کادوی دوست من :مریم جون