رادین جون رادین جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

♥ رادین♥جوانمرد کوچولو♥

3 خرداد - عشقــــــــــــــمون 10 ساله شد...

1392/3/4 19:39
نویسنده : رضوان
670 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ثمره عشق ما CountryHeartsHello.gif

گلم امروز علاوه بر اینکه روز پدره،

مراحل دادن گل

پسر عزیزم به بابای مهربونش

به مناسبت روز پدر..

ضمنا گل پسری در حال دادن گل به بابا جونش همش تکرار میکرد بابا روزت موبویَک...

قربونت برم.ان شاا... بابا شدن خودت...

البته اینم بگم...وقتی گل را به بابا دادی سریع ازش گرفتی و گذاشتیش تو لیوان آب گفتی گل آب بخوره...

10 امین سالگرد عقد مامان و بابا هم هست.

 

اینجام بعد از فوت کردن شمع داره واسه خودش دست میزنه عشقم..

اینجا هم همش پسرم با ذوق  میگفت تولد تولد تولدت موبویَک...

 

امروز ظهر ناهار بردیم پارک نزدیک خونمون و تو هم حسابی با بابا توپ بازی کردی...

الهی فدات بشم که عاشق مهمونی..

پنج شنبه خاله فروغ اومده بود خونه مامی و تو که خواب بودی کم کم بیدار شدی و از درز در خاله را که تو هال نشسته بود دیدی وای نمیدونی چقدر ذوق کردی و میگفتی فویوغ (فروغ)اومده پس عمو مصطفی دوو؟

خلاصه حسابی با خاله بازی کردی...خاله را مجبور میکردی که تابتو هل بده...هر چی میگفتم رادین بذار من هل بدم خاله را اذیت نکن میگفتی فویوغ بلده تو بلد نیستی...

امروزم که بعد از درست کردن کیک و کلی عکس انداختن میخواستم بخوابونمت که بهانه گیری میکردی و میگفتی ماشین بازی کنم و ...

تا اینکه در آپارتمان را زدند و آقای همسایه بود که با مامی صحبت کرد و رفت اما گویا تو فکر کرده بودی سعید و مهسا اومدن...یکدفعه دیدم بدو بدو رفتی تو اتاق و خودتو انداختی تو رختخوابتو گفتی بخوابم اونم با ذوق فراووون...تا اینکه بعد از چند ثانیه گفتی مهسا دوو؟؟گفتم مهسا نیامده که...تو ناراحت شدی و سریع رفتی تو هال و دنبال عمو سعید میگشتی و میگفتی سعید دووو؟؟؟ خلاصه وقتی دیدی خبری نیست زدی زیر گریه و همش میگفتی سعیددووووووووو؟؟؟؟؟گریه

وای که دلم خیلی سوخت...آخه اولش خیلی ذوق کرده بودی...

دیشبم خاله مریم دوست من بهم اس ام اس داد که فردا میرم بیمارستان واسه من و نی نیم دعا کن...

دیگه احتمالا الان نی نی دنیا اومده...ان شاا... که سالم باشن هم مامان و هم نی نی...

راستی عکسهایی که واسه عکس پرینت آپلود کرده بودم چاپ شد و پنجشنبه به دستمون رسید...بابا جون زحمت کشید و صبح پنجشنبه قبل از رفتن سرکار عکسها را گرفت...خیلی خوب شده بود..به هر حال 30 تا عکس به دلخواه خودمون چاپ شد اونم فقط با 600 تومن...تو این زمونه جای کلی تعجبه!!!چشمک

تقدیم به همسرم

مرد که تـــــــــــــو باشی


زن بــودن خوب است

از میان تمام مذکــر های دنیـــــــــــــا

فقــط کافیست

پای تـــــــــــو درمیــان باشد

نمیدانی برای تـــــــــــو خانـــــــــــوم بـــــــــــودن

چه کیـــــــــــفی دارد!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان یلدا و سروش
4 خرداد 92 19:47
فقط گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی همه انسانها کافیست این نگاه را برایت آرزو میکنم ...
مهسا
4 خرداد 92 20:14
سالگرد عقدتون مبارککک
مرجان مامان آران
4 خرداد 92 21:28
اخي عزيزم سالگرد ازدواجتونننننننننننننننن مبارك ايشالا هميشه خوش و خرم باشيد و سايتون بالا سر رادين نازم باشه
مامان ترنم
5 خرداد 92 7:40
مباركه. ان شاا.. صد سالگي عشقتون رو جشن بگيرين. و سايه شما پدر و مادر مهربون هميشه بالاي سر رادين كوچولو باشه. رضوان باورم نمي‌شه . انگار همين ديروز بود . يادته دانشجو بوديم كه شما عقد كردين. اي روزگار يعني ده سال گذشت؟!!!!
مامی کیانا
5 خرداد 92 13:25
ایشالا 120 ساله بشه این پیوند اسمانی
الهه مامان یسنا
5 خرداد 92 14:39
سالگرد عقدتون مبارک باشه عزیزم. آخی چقدر خاله مهسا و عمو سعید رو دوست داره و وابسته اشون شده؟ راستی کی میاین اراک؟


انشاا... هفته آینده میایم
مامی
5 خرداد 92 16:32
سالگرد عقدتون مبارک
راحله
6 خرداد 92 16:10
عزیزم دهمین سالگرد ازدواجتون مبارکککک انشالله عشقتون 100 ساله بشه
فاطمه
6 خرداد 92 18:03
رضوان جون دهمین سالگرد ازدواجتون مبارک. انشاالله خوشبخت باشید و سلامت. قربون رادین بشم که خورد تو ذوقش ولی زنگ درو زدن.امیرعلی هم دقیقا با بابابزرگش همینطوریه.میره روی تخت میخوابه بعد میگه بابا بیاد منو بخوره. قربون شمع فوت کردنت.
مامان بردیا
6 خرداد 92 22:19
مبارکه عزیزم.ایشالا صد سالگی جشنتون
خاله معصومه
9 خرداد 92 12:42
مبارک باشه عزیزم
چنگیز بابای ارشیا
10 خرداد 92 23:14
سلام بابای خوب رادین خان
ممنون که بهمون سرزدی
ولی داداشی سیاست مدن و تدبیر منزل از کتابهایی که فکر کنم خواجه نصیرالدین طوسی برای این مواقع نگاشته .بخونشون و یاد بگیر تا لااقل جورابه رو بتونی صاحب بشی
شوخی کردم میدونم زن داداش و رادین خان دلشون رو بهت دادن که گرانبهاترینه انشالله که در کنار هم شادمان و سالم و باعزت سالهای مدید خوشبختی هاتون رو شاهد باشید





چیزی که عوض داره گله نداره
مریم مامان ارمیا
14 خرداد 92 2:37
آخی رضوان جونم سالگرد عقدتون با تاخیر مبارک.ایشالله کنار هم همیشه خوش و شاد باشین.