رادین جون رادین جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

♥ رادین♥جوانمرد کوچولو♥

22مهر- مشهدی رادین

1392/7/22 23:23
نویسنده : رضوان
905 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم

عسل من بالاخره تو هم رفتی پابوس امام هشتم و شدی مشدی رادین :)

واسه اولین بار هم سوار قطار شدی....

از هفته گذشته بگم که اسهال و استفراغ بودی تا 2 روز قبل از مسافرت به مشهدمون  حال نداشتی...تا اینکه خدا را شکر خوب شدی...

روز سه شنبه 16 مهر خانوم ابوالمعصومی (همکار مامی) که قرار بود با ما همسفر باشه اومد تهران و خونه ما...تو که عاشق مهمونی سر از پا نمی شناختی و جالبه صداشون میکردی خانم ابوالمعصومــــــــــــــه....قهقهه

وای که من و مهسا جون مردیم از خنده...

شبشم قرار شد زود بخوابیم چون ساعت 6:30 بلیط قطار داشتیم و باید 5 و نیم میرفتیم..

اما خب تو رو تختت وایساده بودی و با ذوق مهسا جونو که کنارخانم ابوالمعصومی خوابیده بود را صدا میکردی و دیگه خیلی احساس صمیمیمت میکردی و خانمشو نمیگفتی...میگفتی مهسا ابوالمعصومه هم خوابیده؟؟؟

بهت گفتیم بگو خاله بتول... اما تو گفتی ابوالمعصومه بتول.....

ما هم کارمون خنده بود و خنده....

خلاصه که صبح تو خواب لباساتو پوشیدم و با آژانس راهی شدیم...

تو قطار بیدار شدی یکم بیدار بودی و بعد 2-3 ساعتی خوابیدی....

خلاصه که ساعت 3 ظهر رسیدیم مشهد...

شبشم رفتیم زیارت...

روز 5 شنبه هم رفتیم حرم و بعدشم پروما

جمعه هم رفتیم کوهسنگی...

شنبه هم حرم رفتیم و بازار رضا....

یکشنبه هم رفتیم حرم ...

ساعت 6:30 عصر هم بلیط برگشت داشتیم...

جالبه هر گنبدی که میدیدی میگفتی امام رضا...من گفتم پسرم گنبد امام رضا زرده...اینا مسجدن ...اما تو گفتی نه امام رضا آبیه...فکر کنم گنبد مسجد گوهر شاد و اشتباه گرفته بودی...

تکه کلام جالبی که تازگیا میگی آهان ا...

مثلا میگی مامان بابا چیا نمیاد؟؟

منم میگم سر کاره...خورشید خانوم که رفت میاد..یکهو تو میگی آهـــــــــــــان....

ساعت 9:45 شب تو قطار خوابت برد...ساعت 4 صبح بیدار شدی و گفتی آب میخوام وقتی کلی آب خوردی...گفتی مامان گرسنت نیست؟؟ من گرسنمه....شیطان

گفتم شیر و کیک میخوایی گفتی نه...چیز میخوام آهان....اسمش چی بود؟؟ گندمک با شیر....

من و خاله مهسا قهقهه

امروزم ساعت حدود 9 رسیدیم خونه....

ادامه مطالب با کلی عکس....

 

شب اول در حرم

وای که شانس ما هوا کلییییییییییی سرد شده بود...

من که اونقدر دندونک زدم پوستم کنده شد....

خدا را شکر لباس گرم واست برداشته بودم...

روزهای بعد....

وای که عاشق ماشینهای حرم  که مخصوص ناتوانایان بود شده بودی...میگفتی بی ییم سوار ماشین کوچیک بشیم....

ما هم با پررویی سوار میشدیم و مامور اونجا کلی اعتراض میکرد که مخصوص افراد سالمنده نه شما...اما خب پسر من عاشقش بود چکار کنم...قهر

و رادین خوشحال سوار ماشین کوچولو....شیطان

عاشق این شکلک بنفشه شدی...همش میگی اینو بذار...

 از بازار ست لباس ارتشی خریدم...

تو که عاشقشون شدی...

میگفتی لباس پلیس....

وقتی داخل مغازه شدیم و لباسو نشونت دادم و گفتم برات بخرم؟

با ذوق گفتی آره...بعد داد زدی آقا ماشین پلیسم دارید؟؟؟

خلاصه که بعد از اونجا هم رفتیم ماشین پلیس خریدیم...

لباسو از فرداش تنت میکردی و فقط شب وقتی خوابت میبرد از تنت در میاوردم...وگرنه درش نمی آوردی که...

هر کس میدیدت کلی قربون صدقت میرفت...

تو حرم که خادمان حرم همگی عاشقت شده بودن و یکسره میگفتن جناب سروان چطوری؟

اینم ماشینات...

اینم جناب سروان از نزدیک...

رادین در پروما...

طبق معمول در ماشین...

رادین و خاله مهسا...

هر جا که میرفتی و یا اینکه بعد از خوابت تا چشماتو باز میکردی...اول از همه دنبال خاله مهسا میگردی...

مهسا دووووووووو؟؟؟

وای که عاشق خالتی عشقم...اونم بی نهایت دوستتت داره...

حسابی با هم لاو میترکونید...

یکروز خاله مهسا رو تخت ما کنار تو خوابیده بود...منم اومده وسط شما دو تا ، تا بخوابم تو بیدار شدی و گفتی مامان برو اوندا(اونجا) بذار مهسا بخوابه....متفکر

رادین در کوهسنگی...

رادین در قطار برگشت...

داره با کُم کِ های تلویزیون بازی میکنه....

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

قالب و تقویم کودکانه
22 مهر 92 19:00
طراحی اختصاصی قالب وبلاگ با عکس نی نی شما با ارزان ترین قیمت و زیباترین طراحی نسبت یه باقی طراحان قالب وبلاگ های زیر از نمونه کار های ما می باشند http://vaniarashidi.niniweblog.com http://mounes_vahid.niniweblog.com
بابا آرش
22 مهر 92 23:16
سلام. من از خوندن نوشته های وبلاگ شما لذت بردم. چه مادر مهربونی! خدا پسر گلتونو حفظ کنه و شما رو به بهترین آرزوهاتون برسونه و روح پدرتونو قرین شادی و آرامش کنه...
الهه مامان یسنا
23 مهر 92 0:27
سلام عزیزمممممممم. زیارتت قبول باشه حسابی خوش گذورندیا معلومه از عکسات. چقدر هم اون لباس بهت میاد


سلام گلم.......ممنون از لطفت
مامان کوروش
23 مهر 92 8:23
سلام رضوان جون زیارت قبول رضوان جون این خانم ابوالمعصومی که گفتی معلم ورزش نبود یه زمانی یه خانم قد بلند با صورت سبزه


سلام گلم...راستش این خانوم ابوالمعصومی دبیر ریاضی بودند...
مامان کوروش
23 مهر 92 8:24
زیارت قبول جناب سروان درجه شو ببین فدات بشم خیلی ماه شدی همیشه به مسافرت و گردش باشید عزیزم رضوان جون خصوصی
رضوان
23 مهر 92 11:20
زیارتتون قبول باشه رضوان جونم واقا رادین خوشگلممممممممممم ای جوونم ب اقا رادین ک واسه مامانش هواس نمیذاره چشم رمزو خصوصی میذارم
مهسا مامان نویان
23 مهر 92 13:05
زیارتت قبول پسر خوشتیپ چقدم لباس ارتشی بهش میاد ماه شدی ایشالله همیشه به شادی و تفریح باشید
مامی
23 مهر 92 17:36
مش رادین چطوری؟عزیز دل
خاله مهسا
24 مهر 92 13:48
خاله فدات بشه با اون لباس پلیسیت
نگاری
24 مهر 92 14:32
زیارت قبول. خدا رو شکر حالت خوب شد. راستی عیدتونم مبارک
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
24 مهر 92 18:01
عید را بهانه کنیم تا به همه کسانی که دوستشان داریم سلامی بکنیم ، نام شما در اندیشه و مهرتان در قلب ماست . . . عید قربان بر شما مبارک
مامان فهيمه
24 مهر 92 18:05
زندگیان به زیبایی گلستان ابراهیم وپاکی چشمه زمزم... عیدتان مبارک باد
مامان آریا
25 مهر 92 13:01
سلام گلم همیشه به سفر باشید آی که چقدر وروجک ما هم قطار دوست داره خیلی کار خوبی کردین که با قطار رفتین یه تجربه جدیده واسه کوچولوها خوش باشین
یاسمن
25 مهر 92 16:01
سلام رضوان جون و مش رادین خوبید؟زیترتتون قبول ایشالا هر ساله بشه عزیزم.قربونت برم که بهم سر میزنی.منم وقتی شمال بودم خیلی از شبا مامان بچه رو نگه میداشت و من میخوابیدم اما اینجا واقعا دست تنهام اقایی 12 شب میاد تا 2 بیدار میمونه اما دیگه حسابی خستست وقتی کیان گریه میکنه میبرمش توی اتاق که صداش اذیتش نکه اما دارم کم کم عادت میکنم فدای تو بوس عکسا ناز و عالی بودنا
مامان بردیا
25 مهر 92 20:28
زیارتت قبول مشدی رادین...همیشه به گردش
مامان بردیا
25 مهر 92 20:28
°°°°°°°°°°°°|/ °°°°°°°°°°°°|_/ °°°°°°°°°°°°|__/ °°°°°°°°°°°°|___/ °°°°°°°°°°°°|____/° °°°°°°°°°°°°|_____/°ـ °°°°°°°°°°°°|______/° °°°°°°______|_______________ ~~~~/____________________\~~~~ ,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-آپم
مرجان مامان آران و باران
26 مهر 92 13:19
زیارت قبول عزیزممم همیشه به سفرای خوبب عکی هم عالی شدننننننن مخصوصا تیپ رادین خوشگلممممممممممممم
پریسا
26 مهر 92 22:11
زیارت قبول رضوان جون. خیلی لباسش بهش می یاد مبارکش باشه
راحله
27 مهر 92 18:29
عسیسممممممممم زیارت قبوووول خاله جووووووووووونم چی صدا کنم تورو؟؟؟ جناب سروان؟؟؟ مشدی رادین؟؟؟؟ آقا پلیسه؟؟؟؟ قربونت برم خوششششتیپ من عکس جناب سروان از نزدیک خیییییلی خوردنیه هاااا خیلیییییی
محمد
27 مهر 92 21:11
باسلام . شالهاي فوق العاده زيبا با طراحي منحصر به فرد براي ايام ولنتاين و شخصيت هاي كارتوني براي كودكان دلبندتان و ...... هديه اي مناسب براي كساني كه عاشقانه دوستشان داريد . به سايت ما سر بزنيد . http://redheart.hamvar.ir
مامان ترنم
28 مهر 92 7:42
زيارت قبول رضوان چون. هميشه به سفر عزيزم. جناب سروان زيارت شما هم قبول. چقدر ناز شده تو اين لباسها. خادمهاي حرم حق داشتن عاشق اين سروان كوچولو بشن.


ممنون گلم
مامی
28 مهر 92 18:35
زیارت قبولمش رادین
mamane radin
29 مهر 92 2:26
salam aziiizam ziyarat ghabool
کاکل زری یا ناز پریییی
30 مهر 92 18:59
ای جونم زیارت همگی قبوللللللل مخصوصا مشدی رادین انشاالله که مارو از یاد نبردینو حسابی دعامون کردین همش به سفر و خوشی باشه عزیزممممممم
مامي كيانا
5 آبان 92 13:51
زيارت قبول مشهدي رادين