رادین جون رادین جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

♥ رادین♥جوانمرد کوچولو♥

30 مرداد-اینروزا

1393/5/30 14:12
نویسنده : رضوان
243 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر نازم

نازگلکم بگم از پنجشنبه گذشته 23 مرداد که تونستم با 8 تا از دوستان دوران دانشجوییم قرار بذاریم...

بچه های کامپیوتر ورودی 79

واقعا عالی بود...خدا پدر و مادر وایبرو بیامرزه که باعث شد ما دوستان دوران دانشگاهمون را پیدا کنیم و با اونایی که اراک ساکن بودن قرار بذاریم و همو ببینیم...بعد از حدود 10 سال...تعجب

اول قرار بود بچه هامونم ببریم...اما بعد تصمیم گرفتیم بدون بچه بریم تا بتونیم حسابی با هم گپ بزنیم...

خیلی خوب بود ...خیلی...با دیدن هر کدوم از دوستان از ذوق همدیگرو بغل میکردیم و یادی از گذشته...محبت

چند تا از بچه ها هنوز مجرد بودن...چند تاشونم که با بچه های هم کلاسیمون ازدواج کرده بودن و بچه داشتن...

خلاصه که خیلی خوش گذشت....

بزرگترین بچه تو گروه اونروزمون ارسلان 10 ساله بود و کوچکترینشون تو اون جمع تو بودی...البته غایب بودید هر دوتون...خندونک

محبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

جمعه هم ناهار رفتیم خونه مامانجون یا به قول تو هپکو...

عمو شهاب اینا و عمو مسعود اینا هم بودن...

و تو حسابی با موتور عمو معین...موتور سواری کردی....

این عکس تو پارک شهرصنعتیه و تو طبق معمول در حال کار کردن با فلش کارتهای تابلوهای راهنمایی هستی...

روز شنبه حدود 8 عصر هم راه افتادیم به سمت تهران...

و اما اسکوتر قبلی تو که شکسته بود و قرار بود برات اسکوتر جدید و به قول خودت فلزی برات بخریم...

اما خب ما ،هی پشت گوش مینداختیم تا اینکه بالاخره اسکوتر خریداری شد...

و اما در عکس پایینی...روبان شده وسیله بازی رادین...بله نقش کرم در کنار جاده رادینو بازی میکنهقه قهه

محبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

و اما پسر باهوش من اینروزا علاقه زیادی به یادگیری ساعت پیدا کرده...

یکسره میپرسه مامان اَنان (الان)ساعت چنده؟

و بلافاصله ساعت تخته وایت بردشو تنظیم میکنه...

بوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوس

به گمانم بزرگترین دارایی ِ زندگی ِ آدمیزاد، همین دوست های واقعی هستند...
همین دوست هایی که برایت پیغام می گذارند،
که اعلام می کنند حواس شان به تو هست...
همین دوست ها که با دو سه خط پیغام نشان می دهند چقدر دل شان پی ِ تو ، دل ِ تو و درد ِ توست...
که چقدر خوب تو را می خوانند،
همین دوست ها که پیگیرند که نباشی دلگیرند...

همین دوست ها که دلتنگت می شوند و بی مقدمه برایت می نویسند،
وقت هایی دو سه خط شعر می فرستند که بدانی خودت، وجودت، خوب بودن حال و احوالت برای کسی مهم است...
آدمیزاد چه دلخوش می شود گاهی،
با همین دو سه خط نوشته...
دو سه خط پیغام، از دوستی نزديك ...
حس ِ شیرینی ست که بدانی بودن ات برای کسی اهمیت دارد،
نبودن ات کسی را غمگین می کند...
وقت هایی هست که می فهمی حتی اگر دلت پُر درد است،
باید بخندی و شاد باشی،
تا دوستت را،
جان ِ دلت را،
غمگین نکنی...
خواستم بگویم که چقدر این دارایی های زندگی ام،
این دوستان ِ دیده ام ، برایم پُر ارزش اند،
که چقدر خوب است دارمشان...

بوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوسبوس

این موضوعم بگم که روز یکشنبه 19 مرداد ساعت 10 صبح هواپیمایی که از تهران عازم طبس بود بلافاصله بعد از بلند شدن از زمین دچار نقص فنی شد و 37 نفر کشته شدن...

از این 37 نفر سه نفرشون آوینا دوست وبلاگی و مامان و بابای مهربونش بودن...

با اینکه من اصلا نمیشناختمشون و لی وقتی این خبرو تو نی نی وبلاگ خوندم...تموم وجودم پر از غم شد....

اینم آدرس وبلاگ آوینا کوچولو

http://avina2011.niniweblog.com

گریهگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریهگریه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

کاغذ دیواری
30 مرداد 93 14:37
من هم خیلی از خبر سقوط هواپیما متاثر شدم. الان که فهمیدم یک کوچولوی نی نی وبلاگی هم جز آونها بوده، خیلی غمگین شدم. روحشون شاد
مامان علیرضا
30 مرداد 93 16:12
اگر زحمتی نیست برید به این لینک واسه عکس علیرضا نظر و امتیاز بذارید http://okno.ir/index.php?route=information/pictures7
مامان ويانا
1 شهریور 93 8:59
مبارک باشد اسکوتر رادین جان
مامانی
1 شهریور 93 14:10
سلام خوبین؟ اسکوتر نو مبارک خاله ما هم یه مدته پسرک اسکوتر میخواد ولی ترس دارم که نکنه زمین بخوره فعلا که پیچوندیمش خوش باشی عزیز خاله
خاله ی رادین
1 شهریور 93 15:13
@...............@..........@............@@@@@..........@ @@..........@@......@.....@......@..........@......@....@ @.@........@.@....@.........@....@..........@....@........@ @..@......@..@....@@@@@......@@@@@....@@@@@ @...@....@...@....@.........@................@....@.........@ @....@..@....@....@.........@................@....@.........@ @.....@@.....@....@.........@................@....@.........@ @......@.......@....@.........@................@....@.........@ من و رادین منتظر حضور گرمتون هستیم
مامان امیرعلی
3 شهریور 93 10:45
ماشالله گل پسر عاشق راهنمایی رانندگیه خوشحالم می بینم با هم هم رشته ایم
مامان ترنم
15 شهریور 93 13:01
واقعا عالي بود اون روز به منم خييليييي خوش گذشت.