2 فروردین----- پسرم ،رادینم،2 ساله شد.

سلام پسر دو ساله من

در آغوشـت کـ ِ می گیــرم 

آنقــَــَدر آرام می شوم 

کـ ِ فـَـراموش می کنم 

بـایـ ـد نفس بکشم

وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بود که خداوند، من را لایق آن دانست

و هدیه من به تو ، قلب عاشقی است که فقط برای تو می تپد..

به دنیا آمدی و دنیای من شدی...

در عجبم چگونه اینچنین عاشق موجودی شده ام که هنوز حتی اسمم را درست تلفظ نمیکند .

چگونه  در هر نفسش زندگی میکنم در حالی که با نفس های من زندگی گرفت

و چه طور به او وابسته گردیدم در حالی که زمانی تنها با رگ باریکی به من و بعد به زندگی وابسته بود

مادرانگی را هر روز با پسر عزیزم آغاز میکنم...

و هر روز این احساس زیبا با من رشد میکند

زیبای کوچک من، آنقدر خالص است که هر بار صدایش میزنم بند بند وجودم به لرزه می افتد...

چه افتخاریست مادر این فرشته بودن

آن لحظه که صورتش را میبوسم بهترین پاسخ عاشقانه را میگیرم...دیگر مرا خیالی نیست...

رادینم!!!

 هر روز حس بزرگ شدنت را با لذتی

آمیخته با ترس ، لمس میکنم...

نمی خواهم آرزو کنم ای کاش به اندازه آغوشم میماندی...

چرا که من ، با هر تار موی تو که رشد میکند ، اوج میگیرم

لذت دیدن قد برافراشتن تو به تنگ شدن آغوشم می ارزد

فرشته کوچکم ،دومین سال زمینی شدنت مبارک

دست بزنید شادی کنید تولد باز

جشن و سرور و خنده از نو شده آغاز

رسیده باز تولد گل پسر ما

نگاه کنید که مثل یک غنچه شده باز

دو سال پیش هدیه واسه من و بابایی

خدا داده این پسر کاکل طلایی

دوسش داریم من و باباش خیلی فراوون

می ریم شب و روز دو تایی به قربون اون

قد و بالاش رو ببینید چه نازنینه

حرف زدنش مثل عسل به دل می شینه

شیرین تر از گل پسرم هیچکی ندیده

صورت اون مثل گلی سرخ و سفیده

یک سال پیش قد و بالاش خیلی کوچیک بود

اما از اون وقت تا حالا بزرگ شده زود

در اومده تو دهنش دندون تازه

وقتی می خنده،خنده هاش وای که چه نازه

حالا میخواییم جشن بگیریم ما همه با هم

از خونمون دور بریزیم غصه ها و غم

وقتی میان دونه دونه مهمونا از راه

همه می گن ،مبارکه گل پسرِ ماه 

الهی صد ساله باشی،سالم و سرحال

همیشه پاینده باشی،همیشه خوشحال

گل پسرم هدیه هاشو میذاره روی هم

دلش میخواد باز بکنه اونا رو کم کم

ما همگی حلقه میشیم دورش میشینیم

شمع های رنگارنگشو رو کیک می چینیم

گل پسرم کاکل به سر زودی می خنده

چشم های نازنینشو فوری می بنده

یه آرزو میکــــــــنه آروم از تــــــه دل

اونوقت به ما میزنه یک چشمک خوشگل

شمع هاشو زود فوت میکنه با خنده ای ناز

ما هم واسش دست می زنیم می خونیم آواز

روی سرش هی میریزیم گل های بی خار

بهش میگیم مبارکت بادا هـــــــــــــــــــزار بار