20 فروردین- بخاطر خاله مهسا
گلم الان که دارم پستتو آپ میکنم تو لالا کردی...حالت خدا را شکر بهتره منتها این سرفه های لع...خیلی اذیتت میکنه...که دکترت میگفت سرفه آخرین علامت سرماخوردگیه که از بدن بچه بیرون میره...
پسرم نمیخواستم وبلاگت آپ کنم تا کامل که خوب شدی بیام ...اما فقط بخاطر خاله مهسا که درخواست آپ نمودند...این پست را میگذاریمممممممم.
خلاصه که این چند روز هر بار که میخواهی شربت آموکسی کلاو را بخوری قبلش باید یه گریه ای بکنی و دل منو خون کنی...آخه پسرم بخدا همش بخاطر سلامتی خودته...
منم از دیروزه حسابی سرفه میکنم و امروز صبح هم صدام گرفته بود و داشتم سرفه میکردم تا صدام صاف بشه دیدم تو اومدی و با دستهای کوچولوت داری پشت من میزنی الهههههههههههههههی فدات که فکر کردی چیزی تو گلوم گیر کرده و میخواستی کمک مامان کنی...
نازگلم هر وقتم خودت سرفه میکنی یا چیزی می پره تو گلوت سریع دستتو میبری پشتت و میزنی پشت خودت...البته اونقدر دستت کوچولو که فقط میخوره به پوشکت....
دیروز اومدیم خونه مامی صدای مامی را پشت اف اف شنیدی و گفتی کی بود؟؟گفتم مامی .گفتی:نه مهسا بوددددددددد...
تا وارد خونه مامی شدیم..با بغض میگفتی مهسا دووووووووو؟؟؟
عاشق دوو؟؟ گفتناتم....
هر پرایدی که تو خیابون میبینی داد میزنی پی یاید مَســــــــــــــــــــا (پراید مهسا )
فدات شم که چند روزه بهت میگم رادین دورت بگردم؟؟ تا اینکه دیروز صبح تا چشمهاتو باز کردی ...
گفتی: مــــــــــامـــــــــــــــــان
گفتم بله....
رادین:دورم بِگَخ دیگه...
من:
شربتتو که میخوری حسابی گلاب به روت اسهال میشی...تو اینترنت که سرچ کردم نوشته بود از عوارض شربته ...اما بابا که از دکتر داروخانه پرسیده بود..گفته بود حتما ببریدش پیش دکترش شاید حساسیت داره...
منم دیروز باز رفتم پیش دکترت....
من:پسرم با خوردن شربت اسهال شده
دکتر:از عوارض شربت ...مشکلی نیست..
من:خوب آب بدنش کم میشه...
دکتر:بهش مایعات بیشتر بدبد...
من:گاهی اوقات تهوع هم داره و میاره بالا
دکتر:اونم مشکلی نیست..اگه زیاد شد بیارش تا یک قطره واسش بنویسم.
من:لب به غذا نمیزنه...
دکتر:بچه که مریضه معلومه که لب به هیچ چیز نمیزنه..طبیعیه...
من:ممنون از راهنماییتون..
دکتر:خواهش میکنم
راستش الان خونه مامی هستیم و دوربین خونه خودمونه و عکسهای رادین داخل اون...واسه همین این پست بدون عکس آپ شد....