رادین جون رادین جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

♥ رادین♥جوانمرد کوچولو♥

31 فروردین- پــــــــــــــــــــــــاشو دُختر

1392/2/2 11:50
نویسنده : رضوان
374 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم   535-1058.gif

امروز خونه مامی بودیم و تو گیر داده بودی به من که کنترل هودشونو بهت بدم تا باهاش یکسره هود را روشن خاموش کنی...منم در حال اس ام اس دادن بودم و حوصله نداشتم و تو رو دنبال نخود سیاه فرستادم...

تا اینکه تو بالاخره رفتی سراغ مامی و مامی که دراز کشیده بود و داشت تلویزیون میدید ...

رفتی بالا سرش و گفتی : پاشــــــــــــــــو دختر

من:خنثی

مامی:تعجب

رادین:ابرو

بعدش که به کنترل رسیدی و روشن و خاموش کردن هود شروع شد...

niniweblog.com

عصر هم که میخواستیم برگردیم خونمون...داشتم قربون صدقت میرفتم و لباسهاتو تنت میکردم...تو هم خیلی خوشحال بودی که داری میری د د...

 با ذوق منو بغل کردی و گفتی: دُختَر خودَمه ........

من:قلب

رادین:زبان

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

پسرم هر وقت سرت یا جایی از بدنت به جایی میخوره و دردت میاد و یا گاهی که بهت میگیم نکن و تو ناراحت میشی....سریع با بغض میگی : چی شد؟؟؟

دیشبم تو خواب که ماشا... همش در حال غلت زدنی و میچرخی یکهو با وجود بالشهای فراوونی که دور و برت بود،سرت خورد به دیوار ،حالا ساعت 5 صبح بیدار شدی و با ناراحتی همش میگفتی: چـــــــــــــی شد؟؟چی شد؟؟؟

گاهی اوقاتم که از دست من یا بابا ناراحت میشی...با ناراحتی تمـــــــــــام میگی:

کی گا می کُنــــــــــی،تـــــــــــــــو ؟؟؟(چکار میکنی تو؟؟؟)

که به قول بابا این تو گفتنت از صد تا فحش برامون بدتره ...عینک

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

عزیزم وقتی میخوایی بگی دیگه نمیام...میگی: گی گِ نِنِیام

niniweblog.comniniweblog.com

امروز صبح هم کفشتو که وقتی باهاش راه میری صدا سوت میده را آوردی تو خونه و با دستهای کوچولوت کف کفشو فشار دادی و اماااااااا از کفش صدایی بلند نشد...آخه دستهای کوچولوی تو اونقدر قدرت نداشت تا صدای سوت کفشو در بیاره...

رادین با نگرانی: کفشم بَقِش خَ آ ب شده...(برقش خراب شده )!!!!!!!!!قهقهه

و با پوشیدن کفش و راه رفتن باهاش و بلند شدن صدای سوت کفش ،تموم این نگرانی ها به پایان رسید....

niniweblog.com

مامی گوشی موبایل خودشو که مال چند سال پیشش بود و دیگه نیازش نداره را داده به تو...(البته سیم کارت نداره هاااااا)-حالا امروز تو پیداش کردی و اومدی با شارژرش دادی به من و گفتی بزن برق تا روشن شه(منظورت صفحش بود) زنگ بی زَنم مَسا....

گاهی اوقاتم گوشی را میگیری دستت و میگی: بر نمیداره!!!

گاهی اوقاتم میگی: اس ام اس بدم!!!!!

اینم عکس گوشیت:

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

از اون روز که از خونه فروغ جون اومدیم....تا یاد پارک میفتی سریع میگی:

بی ییم پاک سُ  سُ یه سوار کُنم ...تاب دوس نَدارم ...

یه جوری میگی تاب دوست ندارم که ما هاج و واج میمونیم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامی
31 فروردین 92 19:49
قربون حرف زدنت ،شیرین زبونم
سپیده از وبلاگ "کودک من"
1 اردیبهشت 92 1:45
با تشکر. ثبت شد
الهه مامان یسنا
1 اردیبهشت 92 11:31
آخی چی شد؟؟؟؟ چی شد؟؟؟؟ قربون این پسر برم من حالا دیگه یواش یواش شروع کرده به قربون صدقه رفتن دخترا


مامي كيانا
1 اردیبهشت 92 12:45
اي جونم چي شدش خيلي باحال بود واي از غلت زدن نگو كه ما نصفه شب از لگدهاي كيانا در امان نيستيم راستي با عكسهاي تولد آپيم
مهسا
1 اردیبهشت 92 12:53
از بس پررو و فضولی تو پسر
مامان ترنم
2 اردیبهشت 92 8:39
اي جان به اين پسر باهوش و زرنگ. خوب پاشو دختر براش اسفند دود كن. گل پسر ،خوب مي‌دونه براي آيندش چه چيزهايي رو بايد تمرين كنه.
مسافران آسمانی
2 اردیبهشت 92 12:51
سلام رضوان جون الهی قربونت برم...چه بلده وروجک که چطور دلبری کنه ها...؟ آخی خب چی شدش که راسته...خواب بوده نفهمیده چرا سرش درد گرفته یا حالا چرا باهاش دعوا کردین... عزیزم ما هر زمان فرصت کنیم بهتون سر میزنیم و دوستون داریم...
یه نی نی توو خواب و رویا
2 اردیبهشت 92 13:33
همیشه برای آقا رادین حرفی نیست جز
میترا
2 اردیبهشت 92 13:38
قربون این جیگر طلا برم چقدر این پسر شیرین زبون هزار ماشااله رضوان جون یه بار نیاری ما ببینیمش ها بزار از این راه دور دلمون غش کنه واسش
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
2 اردیبهشت 92 13:51
وایییییییییییییییییی خاله شیرین زبونی نکن چش میخوریا
مسيحا
2 اردیبهشت 92 14:13
چه پسر ناز و شيطوني هزار ماشالله
متین من
2 اردیبهشت 92 16:46
ای جانم چه بامزه حرف میزنی پاشو دختر و... خلاصه که همه پستت روخوندم وخیلی خندیدم از دست تو کارات شیرین زبون
مرجان مامان آران
2 اردیبهشت 92 19:20
اي جانممم عسلم چه ناز حرف ميزنييييييييييييييييي
خاله مرمر
3 اردیبهشت 92 0:05
الهی فدا اون همه شیرین زبونیاتتتت عاشق اون دختر گفتناش شدم.
این از الان اینجوری دل میبره چهار روز دیگه که بزرگ تر بشه حسابی دختر کُش میشه خدا به داد دختر مردم برسه
ریحانه هم این گوشی رو داره






ساره
3 اردیبهشت 92 12:22
الهي قربونت برم با اين حرف زدنت
دلم براش يه ذره شده زودتر بياين خب !!!


خدا نکنه خاله جونننننننن...ان شاا... پس فردا میایم...ما هم دلمون واستون تنگ شده بدجوررررررررر
نگاری
3 اردیبهشت 92 14:08
ای وای من من عاشق چی شده گفتنشم