6 اردیبهشت -کاشان
سلام مامانم
جونم واست بگه که چهارشنبه مامی و خاله مهسا و عمو سعید رفتند شیراز تا شنبه که ان شاا... برمی گردند..
ما هم تصمیم داشتیم 5 شنبه بریم اراک و یک هفته بمونیم(البته من و تو بمونیم )
تا اینکه با بابا تصمیم گرفتیم جمعه مسافرت یکروزه بریم بروجرد یا کاشان...اما خب دیدیم الان بریم کاشان بهتره چون چند وقته دیگه کاشان حسابی گرم میشه..
خلاصه ساعت 7 صبح راه افتادیم و تو تا داخل ماشین رفتیم بیدار شدی و ذوق میکرد و میگفتی بی یون دوست دارم...و تا کاشان پلک نزدی...
ساعت 10 رسیدیم کاشان هوا عالی بود..اول رفتیم باغ فین و حمام فین...
تو توی باغ حسابی بدو بدو کردی و ذوقمیکردی اما تو حمام فین حسابی غُر زدی و میگفتی بی ریم بی یون...
بعد رفتیم خانه بروجردیها و حمام امیر احمد که تو همش میگفتی بی ییم پارکککککککککککک...
رفتیم تو یه پارک ناهار خوردیم و تو بازی کردی ..از اول گفتی بریم سرسره اما تا سوار سرسره شد و دیدی داغه گفتی سرسره قِمِز دوست ندارم داغه...
هنوزم به هر کسی میری همینو میگی...
خلاصه که رفتیم تپه های سیلک اما تو حوصله نداشتی و ما پیاده نشدیم و رفتیم نیاسر...
اونجام اول مراحل گلاب گیری را تماشا کردیم و بعد هم رفتیم آبشار....
بعد هم رفتیم مشهد اردهال...قبر سهراب سپهری و سلطانعلی(ع)...
بالاخره ساعت 7 خوابت برد..می خواستیم بریم غار نخجیر که تو خوابت برده بود...
ساعت حدود 9 و نیم شب هم رسیدیم اراک...
روز خیلی خوبی بود..
باغ فین...
بقیه عکسها در ادامه مطالب...
حمام فین
خانه بروجردی ها...
حمام امیر احمد
رادین در پارک
رادین در حال تماشا مراحل گلابگیری در نیاسر
آبشار نیاسر
مشهد اردهال...