22 اردیبهشت
سلام پسر ملوس مامان
گلِ من جونم واست بگه جمعه صبح تو رو پیش بابا گذاشتم و با مامی رفتیم 26 امین نمایشگاه کتاب...
راستش دنبال یک کتاب بودم واسه خودم که متاسفانه اونجا هم نتونستم پیداش کنم...
دیگه شانس خوب جنابعالی بود که همش بین غرفه های کودک و نوجوان میگشتیم و چند تا کتاب واست خریدیم...
دیروز که شنبه بود هم خاله مهسا و عمو سعید اومدند تهران و تو کلــــــــــــــــــــــــــــــــی ذوقیدی...
از پیش عمو سعید تکون نمی خوردی میگفتی سعید دوست دارم...
امروز هم خاله مهسا موهاتو کوتاه کرد و بعدشم یک حموم درست حسابی رفتی و الانم لالا کردی...
اینجا مامان از خودش خلاقیت به خرج داده و با کتابهایی که از نمایشگاه خریدیم اسمتو نوشته
اینجا انگشتت اوف شده بود و داری به ماشینت میگی بووووووووسش کن
این عکسم خاله مهسا ازت انداخته...امروز بعد از کوتاه کردن مو و حمام
رادین در حال نقاشی کردن