13 شهریور - بعد از 6 ماه
سلام عسل من
عزیز دلمممممممم روز 11 شهریور با یسنا جونی و مامان مهربونش قرار گذاشتیم بریم پارک...
بعد از 6 ماه دیدارها تازه شد...
وای که چقدر دلمون واسشون تنگ شده بود....
برو ادامه مطالب...
اما خب شما بچه ها رو موود نبودید و نه به خودتون خوش گذشت و نه ما....
اما خب بازم دل تنگمون که باز شددددددد...
رادین جونی منتظر یسنا گلی ا....
راستی ماشین جلوی سه چرخه رادین هم هدیه دایی سهند جونه به آقا پسر ماااا
وای که رادین اول اجازه داد یسنا سوار 3چرخش بشه اماااااااا بعدش پشیمون شدددد...وای خدااااااا
واااااااای
این عکسووووو
اینجا خاله مهسا که میخواست بره ...رادین کلی پشت سرش ناراحت شد و .... که الهه جونم تصمیم گرفتند واسه بچه ها بادکنک بگیرند تا سرشون گرم بشه...
اما رادین حسابی رو دنده لج افتاد و بادکنکو قبول نمیکرد....
خلاصه که بالاخره خداحافظی کردیم و برگشتیم خونه ووو
تو راه رادینی چرت میزد اما تا رسیدیم خونه و چشمش به اسباب بازیهاش افتاد خواب از سرش پرید و دایی سهند و دایی سپهر هم اومدند دیدن آقاااا
امروز هم که ما رفتیم خونه خاله شمسی...
تو هم حسابی با دایی ها بازی کردی...
و....
یه چیز جالب...
از روزی که از خانه میران اومدیم و عمو معین اهنک درخواستی خوند و یکی از آهنگها هم نیلوفر بود...تو عاشق شعر نیلوفر شدی و همش میگی برام بخون...
خلاصه که من میخونم و تو با توجه خاصی گوش میکنی...
اونجای شعر که میگه یابم تو را یابم تو را....
رادین:مامان ؛یابم یعنی چی؟؟؟
مامان:یعنی تو را پیدا میکنم
رادین:پیدا میکنم یعنی چی؟؟
مامان:یعنییییییییی...سرمو چرخوندم و گفتم رادین کجاست؟؟؟ ااااااااا ایناهاشش....
حالا هر وقت از تو میپرسم رادین؛ یابم تو را یعنی چی؟
میگی یعنی دوخترم کوش؟؟؟(منظور از دخترم...بنده هستم) و بعد اشاره به من ایناهااش...
حالا هم گفتی مامان؛ نو گل یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جالبه وقتی کادویی میبینی سریع با ذوق میری طرفش و میگی دست شما درد نکنه چیا زحمت کشیدید رادین که راضی نبوده...
و وقتی میفهمی کادو مال تو نیست کلی ناراحت میشی...