روزتون مبارک...مردای زندگی من...
سلام مرد کوشولوی من
پسرم روزت مبارک انشاا... پدر شدنتو ببینم...
گل من امسال سه شنبه روز پدر بود...
من و تو هم تصمیم گرفتیم کادو برای بابا صندل و کیف پول بخریم...
خلاصه که یکشنبه با مامی رفتیم خرید و هدایا را گرفتیم و کاغذ کادو هم گرفتم تا کادوش کنم...
منتها بابا رسید و وقت نکردم...
قرار بود فردا شبش کادو را به بابا بدیم...
خلاصه که بعد از شام یکهو بابا بی مقدمه گفت میخوام روز پدری برای خودم کیف پول بخرم...
منو میگی...کلی تعجب کردم...
و البته کلی ذوقیدم که چیزی خریدیم که خود بابا هم تصمیم به خریدش داشته...
اما خب برنامه عوض شد...تصمیم گرفتم کادوی بابا را همون شب بهش بدیم...
تا بابا فکر نکنه که چون خودش گفته کیف پول میخوام...ما براش خریدیم..
من کادو پیچشون کردم...
و دادم دست تو تا بدی به بابا...
حالا تو یکسره سوال میکردی...این چیه؟؟؟ مال کیه؟؟ چی توشه؟؟ ماشینه؟؟
به بابا گفتی زود بازش کن ببینیم توش ماشینه یا نه؟؟
و وقتی دیدی از ماشین خبری نیست...نا امید رفتی سراغ بازی خودت...
کیک روز پدر...
و...
و...
فدای اون چشمای خوشگلت ...
و کادوی مرد کوچیک خونه ما...