10 آذر-تولد مامی جون
سلام گل همیشه بهارم
امروز تولد مامی بود.
و من یه کیک کوچولو درست کردم و عکس انداختیم...
تو حسابی ذوق میکردی و میگفتی مگه تولد منم هست؟
ما هم گفتیم بله ...تولد تو و مامی....
مادرم فرشته است...
ولي هيچوقت نديدم پرواز کند...
زيرا به پايش...
من را بسته بود..
خواهرم را...
پدرم را...
و همه ي زندگيش را...
مادر من عشق من است...
ميترسم براي ماندن در کنارم از بهشت به جهنم بيايد
مادرست ديگر......
مادر من
نور چشمم
هستی من
ساغر خوشبختی من
مستی من
مادر من
امیدم بی تو سرابه
یه حباب روی آبه
زندگی بی تو خرابه
چه شبهایی نخوابیدی
برام تا صبح دعا کردی
واسه خوابم تو ای مادر
لا لا لا لا لا کردی
واسه فردام دعا کردی
حضور خوب تو به خونمون صفا میده
صدات وقتی که می پیچه به قلبامون جلا میده
اگه روزی همه گلها یاسمن باشه
دلم میخواد تمومش به پای مادرم باشه.
مادر خوبم تولدت مبارک.
+++++++++++++++++++++++
آسمان را گفتم
می توانی آیا
بهر یک لحظهء خیلی کوتاه
روح مادر گردی
صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
کهکشان کم دارم
نوریان کم دارم
مه وخورشید به پهنای زمان کم دارم.
ای والاتر از آسمان تولدت مبارک....
ﻣﺎﺩﺭﻡ!!!!ﻣﺒﺎﺩا ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻲ, کهﺷﻬﺮﻱ ﺭا ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﻭاﻣﻴﺪاﺭﻡ!!