2 شهریور
سلام گلم الان که دارم این پست را میذارم تو پشت پنجره آشپزخونه ای و مامانی کنارته تا نیفتی. حالا داری چیییییییی با این لذت نگاه میکنی ؟؟ تو کوچه مامانی دارند ساخت و ساز میکنند و تو کوچه پره کامیون و لودر و.... تو هم عاشق ماشینهای بزرگ و پر سر و صدایی.بهشون میگی اووووووووووووووهههههههههه.اونم با تعجب.... صبح که از خواب بیدار شدی صدای لودر که داشت خاکبرداری میکرد را شنیدی و اصرار که اووههه و پنجره نشون میدادی یعنی بریم پشن پنجره.از صبح تا حالا که ساعت 1 ظهره من و مامانی نوبتی مواظبتیم دم پنجره تا شما ماشینهای مورد علاقه ات راببینی. یکشنبه عید فطر بود و خاله مهسا اینا اومدند اینجا واسه ناهار.تو بابا هم رفته بودید دم...