22 دی-این چند روز
سلام سلام صد تا سلام قبل از اینکه بیایم اراک و خونه خودمون بودیم ،بابا هوس کرد که کمی گیتار بنوازه...و تو مشتاقتر از بابا اجازه ندادی که بابا دستشو به گیتار بزنه. اینجا با بابا تصمیم گرفتیم که یک عکس قدی کنار گیتار بندازی تا در آینده ببینی که چقدر کوچولو بودی و حتی قدت کلی از گیتار هم کوتاهتر بوده امااااا هر کاری کردیم آروم کنار گیتار نیایستادی. پسرم روز دوشنبه که رفتیم خونه یسنا جون ،همون روز چون جنابعالی هر ماشینی که برات میخریم سریع روش میشینی و میخواهی سواری کنی اما خوب پسرم این ماشین کوشولوها که تحمل وزن تو را ندارند و سریع .....میشکنند..اما متاسفانه نمی تونیم این موضوع را به تو بفهمون...